همواره یکی از مهمترین دغدغههای مسئولان و سیاستمداران جمهوری اسلامی مسئلهی خودکفایی و تولید داخلی بوده است. به طوریکه از سال ۱۳۸۰ تاکنون، نامگذاری شش سال با عناوینی مرتبط با این موضوع صورت گرفته است. بنا به گفتههای مسئولان «تولید داخلی یکی از اساسیترین فاکتورها و روشهای مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان [...] است۱». در این سالها سعی شده در صنایع مختلف با تقلیل وابستگی به تولیدات خارجی از صنایع و تولیدات داخلی حمایت شود. برای رونق تولید داخلی سه راهکار مفروض و مرسوم بوده است: مسدود یا ممنوع کردن واردات، تولید جایگزین برای کالاهای وارداتی و کوشش در جهت کیفیت بخشیدن به آنها و در نهایت هموار کردنِ مسببّات صادرات. این سه راهکار برای صنایع مختلف به کار برده شد؛ از تولید چینی و بلور و صنایع چوبی و صنایع ساختمانی گرفته، تا تولید موسیقی.
تولید ملی و خودکفایی در سطح فرهنگ نیز همراه با دیگرعرصهها از همان ابتدای انقلاب تحت عناوینی چون انقلاب فرهنگی مورد توجه بوده است. در دوران اصلاحات، با حفظ آن رویکردهای اصلی تغییراتی در سیاستهای فرهنگی رخ داد که در اثرِ آن تحولاتی در موسیقی پاپ به وجود آمد. هرچند که حضور این موسیقی در ایران به سالهای دورتری بازمیگردد اما تنها در دو دههی اخیر است که با موسیقی پاپ به عنوان یک صنعت تمامعیار مواجه شدهایم. «ملی شدن صنعت موسیقی پاپ» در ایران اگر موفقترین نمونهی تولید ملی نباشد، قطعاً یکی از بارزترین تجربهها بوده است. موسیقی پاپِ غیرفارسیزبان و همچنین موسیقی پاپ فارسیای که خارج از ایران تولید شده است را میتوان به منزلهی واردات موسیقی پاپ در نظر گرفت. در بند قبل، اولین راهکاری که برای رونق تولید داخلی بیان شد ممنوعیت واردات بود. در مورد موسیقی، از ابتدای انقلاب اسلامی به دلایل غیرموسیقایی، موسیقیهای وارداتی ممنوع شدند اما این به تنهایی کافی نبود و تا اوایل دههی هشتاد با وجود ممنوعیتها، هنوز هم بازار موسیقیهای وارداتی گرمتر از بازار داخلی بود. تا اینکه با اصلاح برخی سیاستهای فرهنگی از دومین راهکار برای رونق تولید داخلی، یعنی تولید جایگزین برای واردات استفاده شد. در این سالها فضا برای فعالیتهای فرهنگی بازتر شد، برخی ممنوعیتها که سدّ راه موسیقی پاپ بودند برداشته و سعی شد موسیقی پاپ با ارتقاءِ کیفیت در رقابت با موسیقیهای وارداتی قرار بگیرد. در نتیجهی این اقدامات، امروز موسیقی پاپ داخلی به صنعتی پُرسود، پویا و بزرگ تبدیل شده است که صنایع زیرمجموعهی زیادی نیز دارد. زیرساختهای اقتصادی نیز به کمک موسیقی پاپ داخلی آمدند تا این موسیقی هم از نظر کیفیت موسیقایی و هم از نظر کیفیتِ حواشیِ غیرموسیقایی، فاصلهی زیادی با موسیقی پاپِ فارسی وارداتی داشته باشد. به این ترتیب، بازار موسیقی وارداتی (به استثناء آثار قدیمی و مواردی که هنوز دربارهشان ممنوعیت وجود دارد، مانند آواز زنان) بهطور کامل فلج شد. به عنوان راهکار سوم، موسیقی پاپ نیمنگاهی هم به صادرات، یعنی برگزاری کنسرت یا فروش آلبوم در بیرون از مرزهای ایران داشته که در این جهت نیز بیتوفیق نبوده است.۲
از طرفی، موسیقی پاپِ تولید داخل از هرگونه عاملّیت و مسئولیت فرهنگی/اجتماعی/سیاسی تهی شده است. قرارداد خوانندههای پاپ با شرکتهای تهیهکنندگی کاملاً یکطرفه و به نفع کارفرماست. کمتر حقی میتوان در این قراردادها یافت که آن شرکتها تصاحبش نکرده باشند۳. بر اساس این قراردادها خواننده نه حق انتخاب پوشش دارد، نه حق انتخاب شغل و نه حتا حق مصاحبه و اظهار نظرِ بدون هماهنگی. بدینترتیب، ما با خوانندهها نه به عنوان فرد، که به عنوان نماینده یا ویترین شرکتها مواجه هستیم. خوانندههایی که نمیتوانند فردیّت داشته باشند، قاعدتاً باید از مسئولیت اجتماعیِ فردی نیز تهی باشند. از طرفی تهیهکنندهها برای فعالیت و همچنین دسترسی به امکان تبلیغات گسترده، نیازمندِ روابط پیچیدهای با ارگانها و سازمانهای دولتی هستند و همین آنها را فاقد استقلال لازم برای تولید فرهنگی جلوه میدهد. هنرمندان دیگر از قبیل بازیگران، نقاشان یا حتا موسیقیدانان غیرپاپ با مهاجرت به کشورهای دیگر کمابیش میتوانند به فعالیت هنریشان ادامه دهند؛ اما اگر به یک خوانندهی پاپ مجوز فعالیت داده نشود، در هیچ جای دیگری نمیتواند فعالیتش را به عنوان یک تجارت ادامه دهد. همین موضوع باعث میشود آنها بیش از دیگرهنرمندان محافظهکار باشند و برای اخذ مجوز، هر هزینهای را متحمل شوند.
عمر کوتاه هنری نیز به منفعل بودنِ این خوانندهها کمک میکند. عمر هنری خوانندههای پاپ امروزِ ایران آنقدر کوتاه است که ممکن است خوانندهای به اوج شهرت برسد، اما حتا پیش از آن که بتواند کنسرتی برگزار کند عمر هنریاش به پایان برسد و از صحنهی رقابت خارج شود. بههمینخاطر، خوانندههای پاپ نمیتوانند به شخصیتهای تأثیرگذارِ آینده بدل شوند.
در همهی کشورها هیولای موسیقی پاپ با بلعیدن انواع دیگر موسیقی روزبهروز بزرگتر میشود و بیشتر رشد میکند. از طرفی، فضای عمومی کنسرتهای پاپ بیش از اینکه معطوف به اجرای موسیقی باشد، در جهت تولید اتمسفری برای فوران شادی و هیجان در روان مخاطبان و تماشاگرانش میکوشد. این موضوع را در کنار ناتوانی فضاهای اجتماعی داخل کشور در زایش شادی در عرصهی عمومی، میتوان باعث تشدید استقبال عام و رونق هرچه بیشترِ کنسرتهای پاپ در ایران در نظر گرفت. اما موسیقی پاپ به این هم راضی نیست و در قدمی دیگر، نمایندههایی از انواع دیگر موسیقی را در خود جای داده است: نمایندههایی از موسیقی دستگاهی، موسیقی محلی ایران و حتا موسیقی راک. این نمایندههای دورگه از طرفی نشانههایی از موسیقی مربوط به خودشان را نمایش میدهند و از طرفی به شکلی ساختاری پاپ هستند؛ یعنی مخاطب انبوه دارند، تهیهکننده دارند، وابسته به پول و تبلیغات هستند و مانند موسیقی پاپ صنعتی شدهاند. واضح است که تأثیر این ساختار بر محتوای موسیقیشان نیز دیده میشود. بهاینترتیب، آن دسته از مخاطبانی که میخواهند از موسیقی سبُک پاپ فاصله بگیرند و موسیقی جدی بشنوند نیز با نوعی از موسیقی پاپ تغذیه و اِغنا میشوند که تنها نشان و ظاهری از موسیقیهای جدی یا عمیق به همراه دارد و همین موضوع، حضور هنرمندانی که میتوان برای آنها دغدغهی اجتماعی متصور بود را باز هم کمرنگتر میکند. در نهایت، «صنعت ملی موسیقی پاپ» از طرفی رقبای وارداتیاش را از میدان به در کرده، از طرفی به دیگرموسیقیهای داخلی امانِ حضور نداده و در حالی یکهتاز بازار موسیقی شده، که عاملیّت فرهنگی/اجتماعی/سیاسیاش عقیم مانده است.
۱- irtrnews.ir
۲- نگاه کنید به موفقیتهای اخیر کنسرتهای خوانندگان پاپ در لوسآنجلس به عنوان قلب صدور موسیقی پاپ به ایران در دو دههی اول پس از انقلاب، یا حضور و فروش چشمگیر موسیقی پاپ داخلی در پلتفرمهای آنلاین خارجیِ پخش موسیقی.
۳- برای مثال رجوع کنید به صحبتهای خبرساز محسن رجبپور، تهیهکنندهی حامد همایون، در نشست خبری رونمایی از نخستین آلبوم آن خواننده.