آلبوم شامل چهار بخش است: «ریشههای معلق»، «از مزامیرِ سَحَر»، «برای رنگها» و «سحرِ بلندِ شب». اثر از هر تقیّدی دوری کرده است، چه تقیّدات مربوط به چینش عمودی و افقی صداهای موسیقایی و چه تقیّدات پیراموسیقایی. هفده قطعهی آلبوم (محدود در چهار بخش) به هفده گات اوستا نسبت داده شدهاند، اما ارتباط یا روند مشخصی میان بخشها دیده نمیشود. در چهار قطعهی مربوط به «ریشههای معلق»، با بهکارگیریِ برخی شیوههای قرن بیستمی (دیسونانسها، فواصل کروماتیک، گلیساندوها و غیره) فضای غیرملودیکِ وهمآلودی خلق شده است، که گاهی به یک تِمِ ملودیک با رنگ و بوی ایرانی مزیّن میشود؛ نخ تسبیحی که چهار قطعهی مجزّا را به هم پیوند داده است. در چهار قطعهی مربوط به «از مزامیرِ سَحَر»، آن فضای قرن بیستمی دیده نمیشود، اما ماجرای تِم، نخ و تسبیح همچنان تا حدودی صادق است. ارجاعات به موسیقی ایرانی در این قسمت بیش از دیگر بخشهاست. ارتباطِ هشت قطعهای که ذیلِ عنوان «برای رنگها» آمدهاند کمینه است. در این قطعات نشانههایی از موسیقیهای ایرانی، جَز و حتا هندی شنیده میشود. هر چه به انتهای آلبوم نزدیک میشویم از موسیقی ایرانی فاصله میگیریم. در قطعهی آخر، که خود به تنهایی بخش «سحرِ بلندِ شب» را تشکیل داده است، دیگر خبری از موسیقی ایرانی نیست.
بعضی از آثارِ هنری همهی تقیّدات بیرونی را دور میریزند و قوانین درونیِ منحصر به خودشان را در چهارچوب اثر تعریف میکنند. اما «گاتها» درون خودش هم به روند و شکل و سیاقی پایبند نیست: قطعاتِ یک بخش ممکن است به هم وابسته باشند یا نباشند؛ یک قطعه ممکن است فقط سی ثانیه باشد و ممکن است چهار دقیقه طول بکشد؛ یک بخش ممکن است فقط یک قطعه باشد؛ شاید موسیقی ایرانی بشنویم، شاید جَز و شاید موسیقی قرن بیستمی.
هر چند که آثار پیشین محمدعلی نجفپور با این آلبوم کیلومترها فاصله دارند، اما با نگاه به آلبومهای قبلیاش از دریچهی «گاتها» میتوانیم به فهم جدیدی از آنها هم برسیم. خصوصیّاتی که در «گاتها» میبینیم به شکل محافظهکارانهای در «دایکاتو» هم قابل ردیابیاند. بهنظر میرسد نجفپور در «گاتها» به صراحت رسیده است. او با صراحت از ملودی فاصله میگیرد و با صراحت به مخاطبش میگوید یک تحریر کوتاه کمانچه میتواند به تنهایی قطعهای موسیقایی باشد.
برای خرید و دانلود آلبوم گاتها به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.